حسرتی که 50 ساله شد؛ کاش نه لذت بردِ ژاپن را تجربه می‌کردیم نه غم باخت به قطر را!

تحلیل تخصصی را در یادداشت های دیگر بخوانید. این نوشته به خاطر آن است که بعد از شکست چهارشنبه و دو حس متفاوت برد ژاپن و باخت به قطر به یاد آن جمله مشهور بنجامین پیر در مزرعه حیوانات یا قلعه حیوانات افتادم که گفت:  خدا به من دُم داده تا مگس‌ها را بپرانم ولی ای کاش نه دُمی داشتم و نه مگسی بود.
می خواهم مثل بنجامین پیر بگویم کاش نه لذت برد ژاپن را تجربه می کردیم نه اندوه باخت به قطر و 50 ساله شدن حسرت راه یابی به فینال جام ملت‌ها را!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حسرت راه‌یابی به فینال جام ملت‌های آسیا با باخت در مقابل قطر میزبان، 50 ساله شد. البته فاصله زمانی از 1976 تا 2024 می‌شود 48 سال ولی چون 4 سال دیگر جام ملت‌های بعدی برگزار می‌شود، تعبیر حسرت 50 ساله نادرست نیست و تازه 52 ساله درست تر است!

تیم ملی فوتبال ایران در حالی از راه‌یابی به فینال جام ملت های آسیا بازماند که 4 ضلع مدعی و سنتی دیگر (‌عربستان، استرالیا، کره و ژاپن) حذف شده بودند و هیچ گاه جام این قدر به ما نزدیک نبود.
اگر برد لذت بخش در مقابل ژاپن در روز شنبه نبود که همه را به وجد آورد چهارشنبه شب انتقاد از امیر قلعه نویی و چینش او صریح‌تر می‌شد و به نظر می‌رسید قدری رو دربایستی دارند چون همین چند روز قبل در ستایش تیم او – بی مهدی طارمی- سخن‌ها گفته شد و حالا تیم او – با مهدی طارمی- آرزوها را بر باد داد.
بخش قابل توجهی از این رودربایستی در همین نام نهفته است: مهدی طارمی. چندان که مجید نامجو مطلق گفته بود مهم‌ترین چالش امیر قلعه‌نویی حضور یا غیبت طارمی خواهد بود. چون اگر به تیم برگردد آرایش  مقابل ژاپن بر هم می‌خورد در حالی که به ترکیب برنده نباید دست زد و اگر او را روی نیمکت بنشاند چگونه این کار را با بین المللی‌ترین بازیکن حال حاضر ایرانی انجام دهد؟
تفاوت مربی ایرانی با خارجی اما در همین رودربایستی‌هاست و امیر قلعه نویی در واقع به رودربایستی خود با او باخت و به این که ترسید اگر به مهدی قایدی بازی دهد که از هر نظر به درد این مسابقه می‌خورد و اگر گل هم نمی‌زد می‌توانست کاشته بگیرد متهم به گرایش استقلالی می‌شود و حالا استقلالی‌ها بیش از پرسپولیسی ها حسرت می‌خورند چون اگر ایران به فینال می‌رفت و قهرمان می‌شد هر 4 قهرمانی نیم ملی ایران در جام ملت های آسیا با مربی‌گری 4 استقلالی رقم خورده بود: محمود بیاتی، محمد رنجبر، حشمت مهاجرانی و امیر قلعه‌نویی و این چهارمی محقق نشد.
درباره قبلی‌ها هم شاید گفته شود رنجبر نبود و پرویز دهداری بود در حالی که دهداری مدیر فنی بود نه سرمربی یا حشمت مهاجرانی از پاس آمد که آن هم به خاطر اجبار نظامی بودن او بود که ناچار از ترک تاج به سوی پاس شد.
نویسندۀ این سطور به دنبال تحلیل بازی نیست و به جنبه های اجتماعی و رسانه ای کار دارد.
از جمله این که هر چه خداداد عزیزی اصرار داشت شانس دخیل نیست آن دو مجری تلویزیونی (‌جواد خیابانی و مهدی توتونچی) اصرار داشتند اگر توپ جهان‌بخش به جای تیر به تور می‌خورد چه؟ در حالی که با این منطق گل‌هایی که قطری‌ها به ثمرنرساندند هم در واقع شانس ما تلقی می‌شد!
سخن اصلی را اما ساکت الهامی گفت -که هر چند او را بیشتر با ادبیات نامناسب می‌شناسیم ولی به نکته درستی اشاره کرد- که یکی از بهانه‌های این قلم برای پرداختن به این موضوع است. این که دو جور بازی می‌کنند: یکی سازمان یافته و هماهنگ و دیگری بی‌نظم و آشفته و فوتبال ایرانی همان فوتبال آشفته و بی‌نظم اما احساسی و غریزی است.
او نگفت اما کارلوس کی‌روش برای این فوتبال ایرانی ساختار دفاعی ایجاد کرد منتها امیر قلعه‌نویی اصرار داشت از میراث کی‌روش یک فوتبال ایرانی را دوباره بیرون بکشد و در بازی با ژاپن توانست و در بازی با قطر نه. چرا؟ چون در بازی با ژاپن مهدی طارمی نبود و همین نبودن به بازیکنان اجازه داد غریزی و احساسی بازی کنند و طارمی هم در بیرون زمین اشک بریزد. در بازی با قطر اما طارمی را آورد و مثلا می‌خواستیم با برنامه بازی کنیم در حالی که ذات فوتبال ایرانی و زیست اجتماعی ما با نظم سازگار نیست و حالا که قرار بود غریزه به کار آید مهدی قائدی گزینه مناسب‌تری بود! چندان که در مقابل دیدیم کریم عفیف یک تنه چه می‌کرد.
دهه 20 یک خبرنگار اروپایی که به تهران آمده بود نوشته بود در نهایت نظم در حال بی‌نظمی‌اند! ترافیک تهران را نیز همین‌گونه می‌توان توصیف کرد: یک بی‌نظمی اما در نظم!
نکات تخصصی را در یادداشت دیگر (‌اهورا جهانیان) بخوانید. این نوشته به خاطر آن است که بعد از بازی ایران و قطر و دو حس متفاوت برد ژاپن و باخت به قطر به یاد آن جمله مشهور بنجامین پیر در مزرعه حیوانات یا قلعه حیوانات افتادم که گفت: “خدا به من دُم داده تا مگس‌ها را بپرانم ولی ای کاش نه دُمی داشتم و نه مگسی بود”.
می‌خواهم مثل بنجامین پیر بگویم کاش نه لذت برد ژاپن را تجربه می‌کردیم نه اندوه باخت به قطر و 50 ساله شدن حسرت راه‌یابی به فینال جام ملت‌های آسیا را!

همچنین ببینید

کشف شکارچی بزرگی که ۴۰ میلیون سال قبل از دایناسور‌ ها می‌زیست

«گایاسیا جنیا» ۳۰۰ میلیون سال پیش با آرواره‌های کاملا باز در آب‌های باتلاقی کمین می‌کرد و آرواره‌های بزرگ خود را بر روی طعمه‌های بی‌خبر از همه جا می‌بست. این جانور که بسیار بزرگتر از انسان بود، در نزدیکی باتلاق‌ها و دریاچه‌ها زندگی می‌کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *