امروزه عدهای گمان میکنند که حجاب مخصوص دین مقدس اسلام است، در حالیکه این تفکر صحیح نیست؛ زیرا به طور خلاصه میتوان گفت که تمام ملل و مردم جهان، زنانشان دارای حجاب بودهاند اگرچه در کیفیت پوشش فرق داشتهاند.
از قصه حضرت آدم (ع) و حوا که در قرآن کریم آمده است، مشخص میشود که حوا پوشش و حجابی داشته که در اثر فریب شیطان برهنه گردیده است. خداوند متعال در آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف میفرمایند: «.. فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ؛ هنگامیکه از آن درخت چشیدند اندامشان (عورتشان) برای آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر یکدیگر تا آن را بپوشانند…» از این قسمت آیه مبارکه استنباط میشود که به مجرد چشیدن از میوه درخت ممنوع، این عاقبت شوم به سراغ آنها آمد، و در حقیقت از لباس بهشتی که لباس کرامت و احترام خدا بود، برهنه شدند.
همچنین از این آیه مبارکه برداشت میشود که آنها قبل از ارتکاب این خلاف، برهنه نبودند بلکه پوششی داشتند که در قرآن، نامی از چگونگی این پوشش برده نشده است، اما هر چه بوده است، نشانهای برای شخصیت آدم و حوا و احترام آنها محسوب میشده که با نافرمانی، از اندامشان فرو ریخته است.
در حالیکه در تورات ساختگی آمده است: «آدم و حوا در آن موقع، کاملاً برهنه بودند، ولی زشتی آن را درک نمیکردند، و هنگامیکه از درخت ممنوع که درخت علم و دانش بود، خوردند چشم خردشان باز شد، و خود را برهنه دیدند واز زشتی این حالت آگاه شدند.»
در مورد حجاب در تورات آمده است: «تورات و انجیل فعلی که به دست برخی از شاگردان حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نوشته شده، بر موضوع پاکدامنی و حجاب زن و دوری از هر ناز و عشوهگری جز در برابر شوهر تأکید نموده است».
ویل دورانت درباره حجاب یهودیان میگوید: «در قرون وسطی یهودیان همچنان نسوان خویش را با لباسهای فاخر میآراستند. کسی به آنها اجازه نمیداد که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق میساخت. از جمله تعالیم شرع یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست دست به درگاه خدا بردارد.»
همچنین ویل دورانت درباره حجاب در اروپا و علت برهنگی بیان میدارد: «در وصیت پنجم از وصایای دهگانه حضرت موسی (ع)، خانواده، تقدیس میشود، از لحاظ سازمان اجتماعی، آن را در منزلتی قرار میدهد که تنها معبد از آن بالاتر است. این اهمیت و احترام که در آن زمان برای خانواده بود، در تمام قرون وسطی و قرون جدید در اروپا مراعات میشد و، چون انقلاب صنعتی معاصر آغاز شد، مقام خانواده نیز متزلزل گردید و انحطاط یافت.»
وظیفه زنان از نظر انجیل بدین گونه بیان شده است: «زنان، خویشتن را بیارایند به لباس مزیّن به حیا و پرهیز، نه (مزیّن) به زُلفها (موی سر- گیسو) و طلا و مروارید و رخت گرانبها.»
دو مرجع بزرگ مسیحیت، کِلمِنت و تِرتولیان در مورد حجاب میگویند: «زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد الاّ آنکه در خانه باشد، زیرا فقط لباسی که او را میپوشاند میتواند از خیره شدن چشمها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی در نظر خداوند پسندیده نیست که به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن باید اختفا و فراموشی آن، از بین برده شود. زیرا برای بینندگان خطرناک است. درست کردن موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه فقط از خصوصیات زنانی است که شرم و حیاء را از دست دادهاند.»
حجاب در شریعت زردشت بدین گونه بیان شده است: «در کیش آریایی، زنان محترم، محجوب بودهاند. زنان محترم ایران برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را میپوشاندند و گیسوان خود را پنهان نگه میداشتند.»
ویل دورانت درباره حجاب زنان ایرانی میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان رفت و آمد داشته باشند و سخن گویند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود.»
حجاب نزد براهمه، روش خاصی داشت و زن حق نداشت از منزلش بیرون برود، و نیز هیچ مردی جز آن محارمی که دین معرفی کرده بود حق نداشتند او را ببینند و بشناسند. همچنین حجاب زن نزد بودائیان مانند برهمائیان بود و تا امروز آثاری از حجاب براهمه نزد هندیها باقی است.