رکنا: در یکی از سایت های همسریابی غیرمجاز با جوانی هم سن و سال خودم آشنا شدم و به طور موقت با او ازدواج کردم تا بیشتر یکدیگر را بشناسیم. اما خیلی زود فهمیدم که او مرا فریب داده است و …
خلاصه خیلی زود در اواخر سال گذشته جشن عروسی را برگزار کردیم و من قدم در خانه بخت گذاشتم ولی هنوز یک هفته بیشتر از آغاز زندگی مشترک مان در منزل اجاره ای نگذشته بود که هردونفر دچار سرماخوردگی شدید شدیم و نزد پزشک رفتیم.
من پس ازچند روز خوب شدم اما پزشکان برای همسرم آزمایش ها و تصاویر رادیولوژی مختلفی را تجویز کردند و او دربیمارستان بستری شد. آن جا بود که فهمیدم همسرم به سرطان پیشرفته مبتلا شده است! دیگر درمان هم فایده ای نداشت و حدود 2 ماه بعد از دنیا رفت.
بعد از برگزاری مراسم ترحیم، خانواده همسرم به خانه ام آمدند و مقداری طلا و گوشی تلفن شوهرم را بردند اما با صحبت های یکی از همسایگانمان در مجتمع مسکونی،خانواده شوهرم از بردن برخی لوازم مانند یخچال و تلویزیون خودداری کردند وآن ها را به من بخشیدند. در این شرایط من که دچار تالمات روحی و روانی شده بودم به خانه پدرم نرفتم و درهمان منزل اجاره ای به تنهایی سکونت کردم تا این که چند ماه بعد دریکی از سایت های همسریابی با جوانی آشنا شدم که خودش را نظامی معرفی کرد و مدعی شد عاشقم شده است! از سوی دیگر من هم که به شدت احساس تنهایی می کردم، پیشنهاد ازدواج او را که هم سن وسال خودم بود، پذیرفتم اما برای آن که بیشتر یکدیگر را بشناسیم به طور پنهانی به عقد موقت«حبیب» درآمدم و او بلافاصله به خانه ام آمد و ما زندگی مشترک را در حالی آغاز کردیم که او از خانه بیرون نمی رفت و مدام پای بساط مواد مخدر می نشست!
در طول 3 ماه گذشته چندین بار مرا کتک زد ولی من به حساب عصبانیت آنی گذاشتم و شکایتی نکردم با وجود این همسرم بسیار بدبین بود و خیلی به من سوءظن داشت تا این که روزی وقتی خواب بود، گوشی تلفنش را بررسی کردم و تصاویر زننده زنان و دختران دیگری را دیدم که با همسرم عکس گرفته بودند.
وقتی دقت کردم تازه فهمیدم که از من نیز شبیه همان تصاویر و فیلم ها را گرفته است. پنهانی به یکی از همان شماره تلفن ها زنگ زدم. زن جوانی ازآن سوی خط گفت: او مرا در یکی از سایت های همسر یابی فریب داد و با عنوان این که شغل دولتی دارد مرا به طور پنهانی به عقد موقت خویش درآورد ولی بعد با عکس هایی که از من داشت شروع به اخاذی کرد به طوری که تاکنون 20میلیون تومان برای جلوگیری از رسوایی و آبروریزی به او پرداخت کرده ام اما هنوز هم دست بردار نیست و …
با شنیدن این حرف ها سقف اتاق دور سرم چرخید و تازه متوجه شدم که او چرا مدام اصرار می کند باید 15 میلیون تومان به او بپردازم تا ماجرای ازدواج موقتم را به خانواده ام اطلاع ندهد…
خلاصه وقتی از خواب بیدار شد و من ماجرای زنان و دخترانی را که فریب داده است برایش بازگو کردم مرا نیز تهدید به رسوایی کرد و مدعی شد اگر پولی را که از من خواسته فراهم نکنم همان بلا را سر من هم می آورد! به همین دلیل دست به دامان قانون شدم چرا که به خاطر ازدواج پنهانی از خانواده ام خجالت می کشم اما ای کاش …
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت ماجرا و احتمال وقوع اخاذی های بیشتر از زنان و دختران جوان، این پرونده با صدور دستورات محرمانه ای از سوی سرهنگ احمد زمانی(رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به طور ویژه در دستور کار نیروهای انتظامی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی