نه یک نفر و دو نفر بلکه به طور متوسط روزی ۱۳۶ مرگ منتسب به آلودگی هوا در کل کشور وجود دارد و این یک آمار هولناک است که باید برای آن فکری شود.
طبق دادههایی که در دسترس محققان است، از سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ یعنی طی چهار سال متوالی، غلظت آلایندههای هوا افزایش یافته است. هوا نیست. تا هر کجا که چشم کار میکند، دود و غبار است. کوههایی که گاهی از پنجره دیده میشد، حالا در میان آلودگی هوا گم شده است. راه فراری هم نیست، چارهای هم نداریم.
در هر نقطه از شهر که باشیم، دود به ریههایمان میرود و ممکن است هزارویک بیماری مختلف سراغمان بیاید؛ آسم، آلرژی، تنگینفس و بدتر از همه اینها سرطانی که پایه و اساس آن از آلودگی هواست.
نه یک نفر و دو نفر بلکه به طور متوسط روزی ۱۳۶ مرگ منتسب به آلودگی هوا در کل کشور وجود دارد و این یک آمار هولناک است که باید برای آن فکری شود. کارشناسان در رابطه با چرایی آلودگی هوا صحبت کردهاند و راهکارهایی هم در این زمینه مطرح شده است.
مسئولان هم ابراز تأسف میکنند و میگویند مشکلات را با کمک همه سازمانها و دستگاههای مسئول میتوان حل کرد، اما دریغ از اینکه شرایط بهتری به وجود بیاید. پس چه کار باید کرد؟ باید دست روی دست گذاشت و به امید بارش باران و برف ماند تا بارندگیها هوای شهر را تمیز کند یا برای به سرانجام رسیدن اقدامات مقابله با آلودگی هوا کاری انجام داد؟
در این زمینه روزنامه جوان با دکتر محمدصادق حسنوند، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای پژوهشکده محیطزیست گفتگو کرده است که در ادامه می خوانید.
آلودگی هوا امان همهمان را بریده است. این قصه امسال و سال گذشته نیست و هر سال در حال تکرارشدن است، دریغ از اقدامی مؤثر که شهر و ساکنان آن را از این معضل رها کند. چرا گره معضل آلودگی هوا به این حد کور شده است؟
در کل کشور تقریباً ۲۵۰ تا ۲۶۰ ایستگاه پایش هوا در شهرهای مختلف وجود دارد که فقط ۴۰ ایستگاه در شهر تهران است. طبق دادههایی که در دسترس محققان است، از سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ یعنی طی چهار سال متوالی، غلظت آلایندههای هوا افزایش یافته است.
از طرفی میانگین غلظت آلایندههایی مانند ذرات معلق هوا (۵/۲ PM) در سال ۱۴۰۰ حدود ۳۰ میکروگرم بود، اما در سال ۱۴۰۱ غلظت این آلاینده به حدود ۳۸میکروگرم رسید، یعنی افزایش ۲۷درصدی در یک سال داشته که این میزان حدود هشت برابر حد سلامت است.
متأسفانه با روندی که در پیش گرفتهایم، ممکن است در سال ۱۴۰۲ و سالهای دیگر شرایطمان بدتر از این هم شود، اما علت چیست؟ علت این است که منابع انتشار آلودگی هوا را کم نکردهایم، مثلاً بعد از سال ۱۳۹۸ ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده را به فراموشی و تقریباً به صفر رساندهایم، در صورتی که یکی از مهمترین منابع آلودهکننده هوا همین وسایل نقلیه شخصی و موتورسیکلتهای فرسوده هستند.
این اعتراف تلخی است که ما نه تنها اقدام مناسبی برای ازردهخارجکردن این وسایل نقلیه انجام ندادهایم بلکه انباشت هم داشتهایم. پس انتظار اینکه با این وضعیت مدیریت، آلودگی هوا کاهش پیدا کند، غیرمنطقی است، چون ظرفیت اتمسفر تغییر نکرده، جمعیت افزایش داشته، خودروهای فرسوده زیاد شده و همچنین صنایع بهروز نشده و نسبت به آنها بیتوجهی شده است.
نیروگاههایی که در کشور فعالیت میکنند، بخاری یا گازی هستند، این نیروگاهها راندمان بسیار پایینی دارند و مصرف سوختشان بالاست و به شدت آلاینده هستند. برنامه وزارت نیرو این است که اینها را به سیکل ترکیبی ببرد که اگر این کار انجام شود، آلودگی و مصرف سوختشان نیز کمتر خواهد شد. در سایر صنایع فولادی، تکنولوژی بسیار حائز اهمیت است که باید به آن توجه شود.
آیا تاکنون اقدام شایستهای انجام شده است که به واسطه آن وضعیت آلودگی هوا بهبود پیدا کرده باشد؟
طی چهار برنامه توسعه یعنی از برنامه دوم تا ششم میگوییم که باید کیفیت هوا به حد استاندارد برسد، اما در این چهار برنامه، هیچگاه به مقادیر تعیینشده نرسیدهایم. از طرفی شاهد آن هستیم که در سال ۱۳۹۶ قانون هوای پاک تصویب شده، اما از سال ۱۳۹۷ تاکنون رکورد افزایش آلودگی هوا زده شده است، یعنی این قانون نه تنها آلودگی هوا را کمتر نکرده بلکه به ضدخودش تبدیل شده است.
شاید برخی از افراد مدعی باشند وضعیت آلودگی هوا را در دوره مسئولیت خود بهبود دادهاند، اما وقتی در تمام ادوار وضعیت نامساعد آلودگی هوا تکرار شده، پس اگر اقدامی هم انجام شده، نمایشی بوده است.
وقتی غلظت آلایندگی هوا نسبت به سال گذشته ۲۶درصد افزایش مییابد، پس یعنی عملکرد خوب و قابل دفاعی وجود نداشته است. برخی از کارهایی که انجام شده اثرگذار نبوده است، از طرفی منابع انتشار آلودگی هوا کم نشده، پس نباید انتظار داشت شرایط بهتر شده باشد. متأسفانه با انباشت زیادی از موتورسیکلت و خودروهای فرسوده مواجه هستیم که خودروی باکیفیت جایگزین آنها نشده است.
برخی آقایان موجب شدهاند قوانینی در مجلس به تصویب برسد و حمایتهایی از سوی دولت صورت بگیرد تا «ازردهخارجکردن خودروی فرسوده» اتفاق نیفتد و همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا از هیچ اقدام شایستهای در این سالها نتوان یاد کرد.
در «قانون اصلاح ماده (۱۰) قانون ساماندهی صنعت خودرو» ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده از سوی تولیدکنندگان نادیده گرفته شد و موجب اختلال در فرایند ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده شد.
توسعه حملونقل عمومی در شهرهایی مانند تهران تا چه میزان میتوانست اثرگذار باشد؟
توسعه حملونقل عمومی و ازردهخارجکردن وسایل حملونقل فرسوده از مهمترین برنامههایی است که با کمترین هزینه بیشترین اثربخشی را میتواند داشته باشد، اما هیچ کدام از ما توسعه حملونقل عمومی را در سطح شهر به چشم نمیبینیم.
در شهری مانند تهران بیش از ۳ میلیون موتورسیکلت وجود دارد که طی یک سال، کمتر از هزارتای آنها به معاینه فنی رفتهاند و مسئولان میخواهند با ۵۰ تا موتورسیکلت برقی آلودگی هوا را کنترل کنند. خب این محال است.
در رابطه با توسعه حملونقل عمومی اگر دولتها زیرساخت این کار را مهیا میکردند، شهروندان ترغیب به استفاده از آن میشدند، حتی در چنین شرایطی مسئولان میتوانستند برای استفاده از خودروی شخصی افراد، قوانین محدودکنندهای تعیین کنند، پس تا وقتی حملونقل عمومی توسعه نیافته است، نمیتوان مقصر آلودگی هوا را مردم و استفاده از خودروی شخصیشان دانست.
وقتی اتوبوس به قدر کافی وجود نداشته باشد و استفاده از این ناوگان با سختی و مشقت باشد، نمیتوانیم از مردم انتظار استفاده از این وسیله نقلیه را داشته باشیم. ما به دلیل محدودیت منابع مالی نمیتوانیم همه اقدامات برای مقابله با آلودگی هوا را یکجا انجام دهیم، فرصتی برای آزمون و خطا هم نداریم، بنابراین باید بر اساس برنامههای علمی و شاخصهایی که قابل رصد است، با آلودگی هوا مقابله کنیم، پس برنامهای که در این زمینه داده میشود، باید مشخص باشد که طی یک سال مثلاً ۱۰ تا ۱۵درصد از آلودگی هوا را کاهش میدهد؛ برنامهای که قابل رصد باشد، این در حالی است که هیچ کدام از برنامههای مطرحشده تاکنون این مورد را در خود نداشته است.
طبق اعلام شهرداری تهران قرار است هزار دستگاه اتوبوس برقی وارد تهران شود. به نظر شما برقیسازی اتوبوسها تا چه میزان روی آلودگی هوا مؤثر است؟
الزاماً خودروهای برقی باعث کاهش آلودگی هوا نمیشوند. بر اساس مطالعات انجامشده در خودروهای برقی به واسطه اینکه وزنشان نسبت به خودروهای بنزینی بیشتر است، آلایندگیهای دیگری که حاصل لنت ترمز و سایش لاستیک است، افزایش چشمگیری پیدا میکند.
از سوی دیگر برای استفاده از خودروهای برقی باید به بحث تأمین برق آنها نیز توجه کرد، اگر قرار باشد این برق را از نیروگاههای فرسوده و آلاینده تأمین کنند، عملاً کار خاص و مهمی انجام نشده است. نمیشود یک سفر چین بروند و ببینند که چینیها با توجه به زیرساختهای کشور خودشان چه اقداماتی انجام میدهند و همان را در پایتخت پیادهسازی کنند. وقتی صحبت از برقیکردن اتوبوسهای پایتخت به میان آمد، من به یاد سالهای قبل افتادم که قرار بود موتورسیکلتهای شهر برقی شود، سپس حدود ۵۰ عدد موتورسیکلت برقی شد و بعد این طرح را به فراموشی سپردند، بنابراین ایراد اساسی این است که دادهای شفاف برای بسیاری از سیاستگذاریها نداریم و همچنین شاخص کمّی برای اقداماتی که انجام میشود نیز وجود ندارد.
باید برای هر اقدام شواهد و مستندات علمی وجود داشته باشد. باید از شهرداری تهران مطالبهگری شود که چه شواهد و مستندات علمی وجود دارد که نشان میدهد با برقیسازی اتوبوسها از آلودگی هوا کاسته میشود و البته درصد کاهش آلودگی هوا را هم حتماً اعلام کنند، آن وقت میتوانیم بر اساس شاخص اعلامشدهشان، میزان اثربخشی کاری را که امروز انجام میدهند، محک بزنیم و آنها را چند ماه دیگر مورد بازخواست قرار دهیم.
در رابطه با قانون هوای پاک که به درستی اجرا نشده است نیز همین مشکل دیده میشود چراکه در هیچ بخش از آن تعیین نشده است که اقدامات تا چه میزان و در چه بازهای به کاهش آلودگی هوا منجر میشود و اصلاً شاخص کمی برای آن تعیین نشده است.
پالایشگاهها و نیروگاهها تا چه میزان به استانداردها توجه دارند که هوا را کمتر آلوده کنند و آیا نظارت کافی بر آنها انجام میشود؟
بر اساس قانون، سازمان حفاظت محیط زیست متولی نظارت بر اجرای اقدامات و همچنین مسئول پایش کیفیت هوای مناطق شهری و منابع انتشار آلودگی مانند صنایع است.
سامانهای هم در این زمینه وجود دارد که همه صنایع به آن وصل هستند و میزان آلایندگیشان پایش میشود.
هر منبع تولیدکننده آلودگی، باید خوداظهاری کند که وضعیت آلودگی هوایش چگونه است و این کار را یکسری شرکتهای معتمد محیط زیست انجام میدهند، اما ایراد کار این است که کارفرمای این شرکتهای معتمد، محیط زیست همان صنایع هستند، بنابراین وقتی شرکتی برود و کارخانه فولادسازی را پایش کند و وضعیت آلودگی آن را «بد» گزارش دهد، ممکن است دیگر کارخانه فولاد با آن قرارداد نبندد! به همین دلیل شرکتهای معتمد محیط زیست در خیلی از مواقع گزارشات خلاف واقع خواهند داد چراکه اگر واقعیت را بگویند به ضرر خودشان تمام میشود.
حالا با حجم انبوهی از صنایع طرف هستیم که آلایندگی دارند، برخی از این آلایندگیها اشتباه گزارش میشود و آنهایی هم که گزارش میشود با پرداخت جریمه حلوفصل خواهد شد.
در واقع صنایع مجاز هستند در ازای پرداخت پول، هوا را آلوده کنند و این قانون است!
راهکار اساسی شما برای حل این معضل که موجب مرگ بسیاری از مردم شده است، چیست؟
همه ما متأسفانه در تهران و سایر کلانشهرها مواجهه بسیار بالایی با آلایندههای هوا داریم و اثرات جدی بر سلامت همه افراد به خصوص سالمندان، کودکان، خانمهای باردار و افراد دارای بیماریهای زمینهای دارد.
آلودگی هوا یک عامل خطر جدی برای سلامتی است و در کشور پنجمین عاملی است که سبب بیشترین تعداد موارد مرگ میشود. در شهر تهران در سال ۱۴۰۱ حدود ۹ هزار مرگ منتسب با آلودگی هوا اتفاق افتاده و در کل کشور هم حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در اثر آلودگی هوا در کشور میمیرند، البته وزارت بهداشت، آمار ۲۰ هزارتایی از مرگومیر ناشی از آلودگی هوا را اعلام کرده که مربوط به برخی از شهرهاست، اما مطالعات دانشگاه علوم پزشکی تهران و همچنین تحقیقات سازمانهای بینالمللی نشان میدهد آمار منتسب به مرگومیر آلودگی هوا سالانه حدوداً ۵۰ هزار نفر در کشور است. آلودگی هوا عامل خطری است که میدانیم چطور آن را کنترل کنیم و تجربیات موفقی نیز در دنیا در این زمینه وجود دارد. مهمترین موضوع این است که مبنای کنترل آلودگی هوا براساس شواهد علمی از نگاه کلان باشد، شاخصهای کمّی تعیین و راهکارها را اولویتبندی کنیم.
در اراک، ماهشهر و عسلویه بهروزکردن صنایع اولویت است، در تهران ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده و توسعه حملونقل عمومی باید مدنظر قرار گیرد. متأسفانه عمده مسئولان تصمیمگیرنده در این حوزه، علمی رفتار نمیکنند.
در دانشگاه وظیفه ما این است که به بهترشدن شرایط کمک کنیم، اما از مسئولان بپرسید تاکنون در خصوص آلودگی هوا چند طرح به دانشگاه فرستاده و از چند طرح علمی استفاده کردهاند؟ برای خروج از این معضل باید دور هم بنشینم و برنامههایی علمی و عملیاتی را طرح کنیم تا با اجرای آن آلودگی هوا کمتر شود.
متأسفانه در رابطه با مقابله با آلودگی هوا و پیدا کردن راهکار برای آن، مقطعی عمل میکنیم و فقط میخواهیم در یک لحظه دکمهای را بزنیم و هوای شهر را پاک کنیم، اما اینطور نمیشود. اصحاب رسانه باید داشتن هوای پاک را از مسئولان امر مطالبهگری کنند.
این یکی از الزامات حقوق بشر است. تنها کافی است برای تکتک برنامهها و اقدامات در این زمینه به دنبال شاخصهای کمی و اثربخشی هزینه فایده باشیم و در مسیر درست حرکت کنیم.