حوادث رکنا: زن جوان که با همدستی دوست پنهانیاش شوهرش را که استاد دانشگاه بود کشته و جسد وی را به آتش کشیده بود پای میز محاکمه ایستاد .
وی گفت :پسرم استاد دانشگاه است .چند روز است ناپدید شده و هیچ اطلاعی از او ندارم. او به تازگی با همسرش شیرین اختلاف دارد .
با این شکایت ماموران به تحقیق پرداختند و شیرین مدعی شد از سرنوشت شوهرش اطلاعی ندارد. در حالی که تحقیقات برای افشای راز ناپدید شدن استاد دانشگاه آغاز شده بود دختر جوانی به پلیس آگاهی رفت و اطلاعات تازهای به پلیس داد.
دختر جوان گفت: مدتی است با زن جوانی به نام شیرین آشنا شدهام. ما در مدت کوتاهی که با هم دوست شدهایم رابطه صمیمانه ای با هم داریم. شیرین بارها با من درد دل کرد و گفت با همسرش که استاد دانشگاه است رابطه خوبی ندارد. من و شیرین به تازگی در کافهای در پارک کوهسار رفت و آمد داریم که شیرین آنجا با پسر جوان به نام هوتن که مهندس آی تی است آشنا شده است.
وی ادامه داد: چند روز قبل که با هم به کافه رفته بودیم متوجه شدم شیرین و هوتن با هم نقشه قتل شوهر شیرین را می کشند. من در این مدت سکوت کردم اما حالا که فهمیده ام شوهر شیرین ناپدید شده تصمیم گرفتم حقیقت را به پلیس بگویم .
با اطلاعاتی که دختر جوان به ماموران داده بود شیرین بازداشت شد و قفل سکوتش را شکست و به قتل شوهرش با همدستی مهندس جوان به نام هوتن اعتراف کرد.
شیرین گفت: همسرم استاد دانشگاه بود اما با بسیاری از دانشجوها رابطه صمیمانه داشت و من از این موضوع ناراحت بودم.ما یک دختر 12ساله داریم و به خاطر رفتارهای نامتعارف شوهرم مدام با هم درگیر بودیم. تا اینکه مدتی قبل با هوتن که فوق لیسانس آی تی داشت در یک کافه آشنا شدم .من با او درد دل کردم و با هم نقشه قتل شوهرم را کشیدیم. من قرص برنج تهیه کردم و دختر ۱۲ سالهام نیلا قرص را در سوپ پدرش ریخت . وقتی شوهرم بی حال شد هوتن به خانه مان آمد و با اسلحه شوهرم را کشت. ما جسد را به جاده ساوه بردیم و آتش زدیم.
با اعترافات این زن همدستش بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد .
آنها در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: دختر ۱۲ ساله قربانی نیز تقاضای قصاص را مطرح کرده است .
سپس هوتن روبه روی قضات ایستاد و قتل را گردن گرفت .وی گفت :من مهندس آی تی هستم .ساکن اراک بودم و مدتی قبل به تهران آمدم و با شیرین در کافه آشنا شدم. او از بدرفتاریهای شوهرش به من گفت و مدعی بود شوهرش فساد اخلاقی دارد. به همین خاطر تصمیم به قتل او گرفتم .وقتی شیرین گفت شوهرش در خانهشان در آجودانیه بیهوش شده بود به اصرار شیرین به آنجا رفتم و با اسلحه شکاری که متعلق به امید بود و مجوز آن را داشت به سرش شلیک کردم .من و شیرین جسد را در ماشین گذاشتیم و به جاده ساوه بردیم . شیرین روی جسد بنزین ریخت و من آن را آتش زدم.
وی گفت :قبول دارم با شوهرم اختلاف داشتم اما هوتن با حرفهایش موجب شد تا تصمیم به قتل او بگیرم. او قرص برنج را به من داد و دختر ۱۲ ساله ام قرص را در سوپ ریخت و به پدرش داد .وقتی شوهرم بی حال شد هوتن به خانهمان آمد .او متکا را روی سر شوهرم قرار داد و به او شلیک کرد. او خودش به تنهایی جسد را به جاده ساوه برد و آن را آتش زد. من در آتش زدن جسد نیز دستی نداشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.