حوادث پلاس مروری بر اخبار روز حوادث
نوشته های مشابه
تجارت اعضای بدن انسان به شدت در عراق رواج پیدا کرده است و دلال‌ها با سوءاستفاده از شرایط بد معیشتی بسیار از مردم پیشنهادهای وسوسه‌انگیزی را برای خرید اعضای بدن آنها در مقابل چند هزار دلار ارائه می‌کنند.عراق این روزها به یکی از پررونق‌‌ترین بازارهای تجارت اعضای بدن انسان در جهان تبدیل شده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، رسانه‌ها عربی خبر دادند، تجارت اعضای بدن انسان به شدت در عراق رواج پیدا کرده است و دلال‌ها با سوءاستفاده از شرایط بد معیشتی بسیار از مردم پیشنهادهای وسوسه‌انگیزی را برای خرید اعضای بدن آنها در مقابل چند هزار دلار ارائه می‌کنند.
بر اساس این گزارش تحقیقی اکثر قریب به اتفاق فروشندگان عضو را جوانان زیر ۳۰ سال تشکیل می‌دهند، در حالی که کار انتقال عضو نیز در منطقه اقلیم کردستان عراق به ویژه سلیمانیه صورت می‌گیرد.
حسام جوان عراقی ۲۳ ساله از اهالی کوت عراق است. او با یکی از این دلالان وارد معامله شد تا شاید بتواند با ۲۷ میلیون دیناری که در مقابل فروش کلیه‌اش دریافت می‌کند، سر و سامانی به وضعیت بد معیشتی خود بدهد.
او در این رابطه می‌گوید، من در حال پرسه زدن در فضای مجازی بودم که با یک آگهی مواجه شدم که در آن نوشته شده بود، خانواده‌ای نیازمند یک کلیه هستند که اهداکننده آن نیازی به دریافت اجازه از ولی و سرپرست خود نداشته باشد. مبلغ پیشنهادی آنها هم بسیار خوب بود، در ضمن آنها تمامی هزینه‌های مربوط به آزمایش و اقامت را هم می‌پردازند.
من در شرایط بدی بودم، نامادری‌ام مرا بعد از مرگ پدرم از خانه بیرون کرده بود و شغلی هم نداشتم.
آی‌دی موجود صوری بود، با این حال با آن تماس گرفتم. بعد از چهار روز گفت‌وگو و مذاکره، دلال به من اعتماد کرد و به من شماره تلفنش را داد. بعد از آن قرارها گذاشته شود تا من شامگاه شنبه در مکانی در استان دهوک در اقلیم کردستان حاضر شوم.
وقتی به آنجا وارد شدم تصور می‌کردم تنها اهداکننده باشم، اما دو مرد و یک زن را هم که همگی حدوداً ۳۰ ساله بودند دیدم. به ما اجازه صحبت کردن با یکدیگر داده نشد و فوراً دلال ما را به اتاق‌هایمان راهنمایی کرد.
ساعت هشت صبح فردا من آماده بودم. مبلغ مورد توافق برای فروش کلیه‌ام را از دلال گرفتم. ابتدا ۲۰ میلیون دینار بود اما بعداً آن را افزایش دادیم. در مراحل پایانی کار قرار داشتیم اما من به شدت نگران بودم، ترسی در دلم داشتم اما نمی‌توانستم به عقب برگردم، چون راه دیگری نداشتم. بازگشت از این کار یعنی بازگشت به همان شرایط فلاکت بار قبلی.
بعد از خوردن صبحانه دلال به ما گفت که ماشین منتظر شماست،.وقتی سوار خودرو شدم اشهدم را گفتم.
حسام می‌افزاید: وقتی به محل مورد نظر رسیدیم، تعجبم بیشتر شد، زیرا آنجا یک مکان درمانی نبود. چیزی شبیه یک مدرسه قدیمی بود که چند پزشک در آن حضور داشتند. آنها حتی روپوش سفید هم به تن نداشتند. من اولین نفری بودم که وارد شدم، حتی برای انجام عمل برگه‌ای هم امضا نکردیم.
همه چیز تمام شد و حسام کلیه‌اش را فروخت. تجربه‌ای که آن را سخت و دشوار توصیف کرده و گفت این تاجران و دلالان هیچ احترامی برای افراد ندارند، بلکه به اعضای بدن او علاقه‌مند هستند، زیرا هر فرد در نگاه آنها یک بانک اعضاست.
با این حال او بسیار خوش‌شانس بود که حداقل در معرض کلاهبرداری قرار نگرفت و پولش را دریافت کرد و به تعبیری اعضای بدنش به سرقت نرفت.
لمیاء یک زن اهل استان دیوانیه در جنوب عراق است که می‌گوید: من یک عمل جراحی در بیمارستان «مدینه الطب» در بغداد انجام دادم، اما بعد از سه ماه همچنان دردهایم به همان شکل و شدت باقی مانده بود. برای همین به یکی از پزشکان دیوانیه مراجعه کرد و بعد از معاینات به من گفت برای تو عمل فیستول انجام نگرفته، بلکه تخمدان راست تو را برداشته‌اند!
وقتی به بغداد بازگشتم و این مسئله را با پزشک انجام‌دهنده عمل در میان گذاشتم، او به طور کلی منکر این امر شد. ما هم به دادگاه شکایت کردیم و او مجبور شد در دادگاه اعتراف کند که تخمدان در بیمارستان موجود است.
لمیاء می‌افزاید: اطرافیان پزشک سعی کردند با پیشنهادهای مالی ما را ساکت کنند و مسئله بیش از این رسانه‌ای نشود. عجیب اینکه من در حالی قربانی سوداگران اعضای بدن انسان شدم که در یک بیمارستان دولتی عمل جراحی‌ام را انجام داده بودم. تخمدانم به سرقت رفت در حالی که تا به امروز هم هیچ چیز عاید من نشده است.
