با پیچیدهتر شدن چالشهای ژئوپلیتیکی در نظم «در حال گذار» بینالمللی و در عین رشد روزافزون فناوریهای استراتژیک همچون هوش مصنوعی، ریزپرندهها و ماهوارههای جاسوسی، نقش سرویسهای اطلاعات خارجی بیش از پیش در تعیین جایگاه قدرتهای منطقهای- جهانی در روابط بینالملل افزایش یافته است. مقاله اخیر ویلیام برنز در فارن افرز این امکان را برای کارشناسان روابط بینالملل و افسران اطلاعاتی فراهم خواهد کرد تا با رویکرد ایالات متحده در قبال چین، روسیه و منطقه خاورمیانه آشنا شوند. «فلسطین»، «عادی سازی روابط ریاض- تلآویو» و «نوع مواجه با ایران» سه کلیدواژه بخش خاورمیانه مقاله جدید رئیس سازمان سیا است.اقتصاد آنلاین، محمد بیات؛ همزمان با تشدید تنشها میان تهران- واشنگتن در منطقه غرب آسیا، ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به (سیا) در مقاله برای دوماهنامه تخصصی «فارن افرز» به تشریح وضعیت ویژه آمریکا در دوران «جنگ سرد جدید» در مواجه با ظهور چین، توسعهطلبی ارضی روسیه، چالشهای جاری در خاورمیانه و رشد فناوریهای جدید پرداخت. قائم مقام سابق وزارت خارجه آمریکا در بخش سوم این مقاله به مناقشه جاری خاورمیانه؛ بهویژه حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل میپردازد. برخی کارشناسان معتقدند برنز در این بخش سعی کرده است تا نقشه راه آینده آمریکا برای مقابله با چالشهای فزاینده و روز افزون خاورمیانه همچون عادیسازی روابط میان پادشاهی عربی سعودی- اسرائیل و نوع مواجه با ایران را ترسیم کند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم تا با تمرکز بر بخشهای «خاورمیانهای» مقاله برنز به رمزگشایی از سیاستهای آتی واشنگتن در قبال منطقه غرب آسیا بپردازیم.
ویلیام برنز در مقالهای برای فارن افرز به تشریحهای رویکرد سیا نسبت به چالشهای آمریکا پرداخته است
«تشکیل کشور مستقل فلسطین» و «عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل» نخستین چالش مطرح شده از سوی رئیس سازمان سیا است. پیش از عملیات طوفان الاقصی تیم بلینکن- سالیوان- مکگورک با سفرهای پیدرپی به عربستان و سرزمینهای اشغالی سعی کردند تا زمینه بازشدن گره روابط کشورهای عربی با تلآویو را بازکنند. در جریان تلاشهای میانجیگرایانه واشنگتن، سعودیها با تاکید بر شروطی همچون دستیابی به فناوری هستهای، اجرایی شدن توافقات نظامی با واشنگتن و کاهش انتقادات حقوقبشری از ریاض سعی کردند تا بیشتر منافع ملی خود را در مذاکره با طرف آمریکایی دنبال کنند. با این حال نقش برجسته سعودی در جهان اسلام این اجازه را به محمد بن سلمان نمیداد تا ریاض نسبت به تشکیل کشور مستقل فلسطین بیتفاوت باشد. برهمین اساس واشنگتن- بروکسل به دنبال ارائه طرحی به دولت راستگرای «بی بی» بودند که براساس آن دولت فلسطین با محوریت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و نوار غزه اعلام موجودیت کند. اکنون با گذشت چهارماه از نبرد «شمشیرهای آهنین» رئیس سیا بار دیگر پرونده فلسطین و عادی سازی روابط ریاض- تلآویو را به عنوان دورنمای جنگ جاری در فلسطین اشغالی معرفی کرد.
میانجیگری واشنگتن میان ریاض- تلآویو
در نظام تحلیلی مقامات آمریکا اعلام موجودیت دولت فلسطین و صلح کشورهای عربی با تلآویو مجموعه اقداماتی در خدمت «امنیت اسرائیل» ارزیابی میشود. نکته کلیدی در بخش خاورمیانهای ویلیام برنز تاکید این شخصیت اطلاعاتی بر نوع مواجه واشنگتن با ایران است. وی با آنکه معتقد است ایران «جسور تر» شده و با استفاده از نیروهای نیابتی (مقاومت) جبهههای جدیدی باز کرده، برنامه هستهای خود را توسعه داده و به روسیه کمک میکند اما در نهایت از تجویز «سخت» برای مقابله با تهران خودداری میکند. اشاره برنز به چالش ایران «تهاجمی شده» در ابتدا ممکن است در قالب ادبیات «شیطان سازی» آمریکاییها از رقیب تعبیر شود اما نگارنده این یادداشت معتقد است که تماسهای مکرر تهران- واشنگتن از طریق دوحه- مسقط سبب ایجاد دورنمای جدید برای رسیدن به معاملهای بزرگ شده است. به تعبیر حسام الدین آشنا، اگر کسی معتقد به مذاکره «از موضع قدرت»، اکنون وقت معامله با آمریکا است! آمریکاییها به خوبی میدانند برای مهار جاهطلبیهای اقتصادی چین و در عین کنترل توسعهطلبی ژئوپلیتیکی روسیه چارهای جز برقراری روابط متوازن با ایران ندارند. به عبارت دیگر کلید مهار بلندمدت بحرانهای غرب آسیا و بازتنظیم نظم منطقهای توسط آمریکا، بدون نظر مثبت تهران و اعضای شبکه مقاومت امکانپذیر نیست.
پیش از قدرتگیری دولت بایدن، پنتاگون، سیا و دستگاه سیاست خارجی آمریکا سعی داشتند تا بر اساس راهبرد «گردش به آسیا» میزان تمرکز واشنگتن نسبت به چالشهای جاری در منطقه را کاهش داده و به سمت مهار چین در منطقه ایندوپاسفیک و روسیه در حوزه دونباس- کریمه اقدام کنند. حال به نظر میرسد آمریکاییها قصد دارند تا با تعریف طبقاتی اولویتهای سیاست خارجی این کشور در سطح جهان، همچنان نقش پررنگی در تحولات جاری در منطقه غرب آسیا داشته باشند. واشنگتن برای بقا در منطقه نمیتواند در چالش مستمر با یکی از بلوکهای بزرگ منطقه یعنی ایران و محور مقاومت باشد. ماه گذشته حسین اکبری سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه از سفر هیات یکی از کشورهای عربی به تهران و ارسال پیام واشنگتن خبر داد. در این پیغام آمریکاییها از ایران خواسته بودند تا طرفین مذاکره برای حلفصل تمام پروندههای مورد مناقشه در خاورمیانه را آغاز کنند.
جنگ غزه فرصتی برای معامله تهران- واشنگتن
ارسال سیگنال مذاکره از سوی تهران- واشنگتن شاید بزرگترین فرصت مقاومت برای «نقد کردن» دستآوردهای ناشی از عملیات طوفان الاقصی باشد. در حالی که تلآویو با افزایش سطح تنشها در حوزه شامات، دریای سرخ و مرزهای جنوب لبنان قصد دارد تا سطح تنش میان ایران- آمریکا را افزایش دهد اما به نظر میرسد این دو قدرت موثر در تحولات منطقه قصد دارند تا سیاست «متفاوتی» را دنبال کنند. حمله هفتم اکتبر این نکته را برای واشنگتن ثابت کرد که شاید تهران امکان «نظم سازی» در منطقه غرب آسیا را نداشته باشد؛ لکن این قدرت را دارد که در هنگام خطر تبدیل به بازیگر «ضد سیستمی» شده و اصطلاحا «بازی را بهم بزند!».