ایران و امواج مهاجران قانونی و غیرقانونی؛ از لهستانی‌ تا افغانستانی‌

تهران- ایرنا- زمانی که از حضور اتباع خارجی در ایران سخن به میان می‌آید اغلب مهاجران افغانستانی به ذهن تداعی می‌شوند حال آن که کشور ما حدود هشت دهه پیش مقصد امواج پناهجویان از لهستان در شرق اروپای جنگ‌زده بود.
پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم انتظار می‌رفت موضوع مهاجران افغانستانی در مباحث اجتماعی نامزدها و برنامه‌های آنان در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.
برخلاف حسیاست‌های عمومی در این باره و برجسته‌سازی این موضوع در برخی رسانه‌ها، نه در میزگردها و نه مناظرات تلویزیونی، سیاست نامزدها در قبال مهاجران افغانستانی مورد پرسش قرار نگرفت و وعده‌ها به چند توئیت و اظهارنظر کوتاه آن هم از سوی برخی کاندیداها محدود بود.
با فرونشستن تب و تاب انتخاباتی، مسائل مربوط به مهاجران غیرقانونی بار دیگر در طیفی از رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفت. اوج این ماجراها مربوط به گم شدن کودکی سه ساله به نام آرین در اوایل تیرماه بود که اعلام شد دو نفر از اتباع در جنوب پایتخت وی را ربوده و ۱۹ روز پیش خود نگه داشته‌اند
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری درباره مهاجران غیرمجاز چه گفتند؟
«محمدباقر قالیباف» در میان نامزدها بیشترین توجه را به این مساله نشان داد و در صفحه مجازی خود نوشت: چاره‌جویی قاطعانه برای حل مساله چندبعدی اتباع بیگانه غیرمجاز از دغدغه‌های مهم مردم است. بی‌عملی در این خصوص به ابعاد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آن دامن می‌زند. بر این موضوع اشراف کامل داشته و داریم و در دولت بعد نگرانی‌های مردم را رفع خواهیم کرد.
وی همچنین در دومین مناظره تلویزیونی اظهار داشت: امروز اتباع غیرمجاز آسیب‌های اجتماعی جدی ایجاد کرده‌اند و آسیب‌هایی مانند مواد مخدر، اشتغال و طلاق ریشه در شرق کشور دارد. بنده با تجربه‌ای که در پلیس داشتم و در آسیب‌های اجتماعی در شهرداری باید بگویم که ما باید مرز شرقی را در مرز پاکستان و افغانستان به طور کامل دیواره‌ای بگذاریم و امنیت آنجا را برقرار کنیم.
«مسعود پزشکیان» دیگر نامزدی بود که در این باره اظهارنظر کرد و سیاستی سه‌بندی را وعده داد: دولت من انشالله سه اقدام همزمان در رابطه با مهاجرین افغانستانی را پیش می‌برد؛
۱.انسداد کامل مرزها و جلوگیری از مهاجرت بیشتر که مسئولیت محوری به وزارت کشور خواهد بود.
۲.ساماندهی مهاجرین موجود. نباید انکار کرد که تعداد زیادی از برادران افغان نقش موثری در اقتصاد ایران دارند یا در جنگ تحمیلی و … فداکاری کرده‌اند ولی حضور آنها در ایران باید ساماندهی شده و با انضباط باشد.(وظیفه وزارت کشور و وزارت اطلاعات)
۳.مذاکره با کشورهای اروپایی برای پذیرش بخشی از مهاجرین (و یا حداقل تقبل هزینه‌های حضور آنان در ایران). غرب باید مسئولیت آنچه در افغانستان انجام داده و منجر به مهاجرت میلیون‌ها افغانستانی شده است را بپذیرد. دلیلی ندارد که مردم ایران هزینه سیاست‌های غلط دیگران را بپردازند.
موج تازه نگرانی‌ها از حضور اتباع غیرقانونی در کشور
با فرونشستن تب و تاب انتخاباتی، مسائل مربوط به مهاجران افغانستانی بار دیگر در طیفی از رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفت. اوج این ماجراها مربوط به گم شدن کودکی سه ساله به نام آرین در اوایل تیرماه بود که اعلام شد یک زن و دختر افغانستانی در منطقه خانی آباد نو (جنوب پایتخت) وی را ربوده و ۱۹ روز پیش خود نگه داشته‌اند.
همزمان، برخی رسانه‌ها از حمله به منازل مهاجران افغانستانی در شهرستان خور واقع در استان فارس خبر دادند؛ رویدادی که پس از قتل یک رستوران‌دار به دست شاگردش در جنوب استان فارس اتفاق افتاد و ارتباط دادن این دو حادثه باعث شد نگاه‌ها بیش از پیش به تبعات حضور اتباع در کشور دوخته شود.
در کنار این‌ها، انتشار یا بازنشر تصاویری تحت عناوین گذر مهاجران از مرز به صورت گروهی، حضور انبوه افغانستانی‌ها در مناطقی مانند دریاچه چیتگر و میدان آزادی تهران، سرقت از یک فروشگاه توسط کودکان کار مهاجر غیرقانونی در ساحل بندر کنگان و … در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی باعث شد تا موج تازه‌ای از نگرانی بین شهروندان به راه افتد.

در مقابل، این گزاره مطرح شده که در فضای پساانتخابات ریاست جمهوری، جریان‌های مشکوکی جعل و انتشار اخبار علیه مهاجرین افغانستانی را در فضای مجازی با هدف ذهنیت‌سازی برای کابینه دکتر پزشکیان شدت بخشیده‌اند.
اهمیت این موضوع باعث شده تا مطالبه‌ای جدی از کابینه چهاردهم برای رسیدگی به وضعیت مهاجران به خصوص مهاجران غیرقانونی شکل‌ گیرد؛ جمعیتی که شمار آنان را وزیر کشور حدود پنج میلیون نفر اعلام کرده اما برخی رسانه‌ها مدعی شده‌اند تعدادشان حتی به ۱۰ میلیون نفر هم می‌رسد و بعد از رویدادهایی مانند قتل «داریوش مهرجویی» کارگردان مشهور و همسرش در مهرماه پارسال شمار قابل توجهی به آنان به چشم تهدید می‌نگرند؛ وضعیتی که حتی ناخرسندی و نگرانی شدید مهاجران قانونی و اتباعی را که دهه‌ها است در ایران زندگی می‌کنند به دنبال داشته است.
این گزاره مطرح شده که در فضای پساانتخابات ریاست جمهوری، جریان‌های مشکوکی جعل و انتشار اخبار علیه مهاجرین افغانستانی را در فضای مجازی با هدف ذهنیت‌سازی برای کابینه دکتر پزشکیان شدت بخشیده‌اند
روند غیرقانونی مهاجرت بسیاری از شهروندان همسایه شرقی باعث شده تا آمار دقیقی در این زمینه در دست نباشد. با این حال به گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM) حد فاصل می ۲۰۲۲ تا آوریل ۲۰۲۳ در مجموع حدود ۶۳۰ هزار افغانستانی به ایران آمده‌اند و حدود ۷۶۶ هزار نفر نفر از ایران به افغانستان بازگشته‌اند. [۱] ایران و امواج مهاجرتی در تاریخ معاصر
حضور مهاجران افغانستانی در کشور تنها تجربه ایران در این زمینه نیست چه این که از شرق و غرب و از خاک همسایگانی مانند عراق و پاکستان طی دهه‌های اخیر هزاران نفر به شهرهای ایران کوچ کرده و در کنار شهروندان ایرانی سکنی گزیده‌اند. افزون بر این که مهاجران افغانستانی نیز خود در مقاطع مختلف از جمله حمله اتحاد جماهیر شوروی به کشورشان و نیز دور اول قدرت‌یابی طالبان وارد ایران شده‌اند.
نکته جالب این که موج اخیر مهاجران افغانستانی که بعد سقوط کابل و روی کارآمدن طالبان در تابستان ۱۴۰۰ به سمت مرزهای ایران به راه افتاد، تنها موج مهاجرتی نبوده و چند دهه پیش، از مبادی چون لهستان هزاران نفر بر اثر جنگ به سمت کشورمان به راه افتادند.
در جریان جنگ‌جهانی‌دوم (۹ شهریور ۱۳۱۸ تا ۱۰ شهریور ۱۳۲۴ خورشیدی) بسیاری از لهستانی‌ها به ایران پناهنده شدند. پناهندگان لهستانی بیش از سه‌ سال در برخی از شهرهای ایران از جمله اصفهان زندگی کردند.
ورود غیرمنتظره این مهاجران به اصفهان پیامدهایی به همراه داشت. معصومه گودرزی بروجردی و همکارانش در مقاله‌ای با عنوان «بررسی مناسبات اجتماعی‌فرهنگی مهاجران لهستانی با ایرانیان» [۲] به بررسی و چند و چون این موضوع پرداخته‌اند. در این پژوهش تلاش شده به پرسش‌هایی پاسخ داده شود از جمله این که تاثیر مهاجران لهستانی در گسترش روابط فرهنگی بین ایران و لهستان چه میزان بوده است؟ اسکان مهاجران لهستانی در اصفهان چه پیامدهای اجتماعی به‌دنبال داشته است؟ در ادامه بخشی از این پژوهش را می‌خوانیم؛
گسترش قحطی و بیماری تیفوس پس از آمدن لهستانی‌ها
به‌دنبال حمله متفقین در شهریور۱۳۲۰ش/۱۹۴۱م و سقوط حکومت رضاشاه، کمبود خواروبار و غلّه یکی از مشکلات اصلی مردم ایران بود؛ به طوری که در مهرماه۱۳۲۱ش/اکتبر۱۹۴۲م، مردم دهستان‌های اطراف اصفهان به‌علت فشارهای اقتصادی و نبود مایحتاج غذایی رو به سوی شهر نهادند و دست به شورش زدند. اسرای لهستانی نیز نقش مؤثری در بروز قحطی داشتند زیرا خریدهای آنها به‌صورت یک‌جا و یک‌قلم بود؛ بنابراین حضور آنها بر گرانی و نایابی خواروبار مردم تأثیر بسیاری داشت. علاوه‌بر کمبود مواد غذایی، واقف‌نبودن متصدیان خرید به نرخ اجناس نیز باعث تورم بازار و سوءاستفاده برخی از دلال‌ها شده بود.

افزون بر این، اشیاء و لباس‌های دست‌دوم آغشته به اقسام میکروب پناهندگان لهستانی در مقابل مبلغ مختصری به ایرانیان فقیر فروخته می‌شد. این مسئله به‌لحاظ سرایت امراض، اهمیت ویژه‌ای داشت. بنابراین با مذاکراتی، معامله هرگونه اشیاء و پوشاک مهاجران ممنوع شد و مسئولان هیئت لهستانی و مأموران شهربانی موظف شدند برای جلوگیری از انتقال امراض مسری، اگر لهستانی‌ها البسه‌ای را فروختند، فروشنده را به دفتر مهاجران تحویل دهند.
اشاعه ناهنجاری در جامعه
با ورود متفقین به ایران، به‌علت عادت اروپاییان به شب‌نشینی و حضور در اماکن عمومی، وضعیت تهران و برخی از شهرها تغییر کرد و تعداد کاباره‌ها، بارها و دانسینگ‌ها در خیابان‌ها و محله‌های تهران افزایش یافت. بسیاری از زنان و دختران لهستانی تا پاسی از شب در کاباره‌ها و خیابان‌ها پرسه می‌زدند و اسباب عیاشی مردان هرزه و سربازان متفق را فراهم می‌کردند.
موج اخیر مهاجران افغانستانی که بعد سقوط کابل و روی کارآمدن طالبان در تابستان ۱۴۰۰ به سمت مرزهای ایران به راه افتاد، تنها موج مهاجرتی نبوده و چند دهه پیش، از مبادی چون لهستان هزاران نفر بر اثر جنگ به سمت کشورمان به راه افتادند
در سایر شهرهای ایران نیز وضع تا حدودی به همین صورت بود؛ تا جایی که بدمستی سربازان متفق و حضور روسپیان موجب شد فرمانداران این شهرها برای جلوگیری از این هنجارشکنی‌ها به نخست‌وزیر وقت شکایت کنند.
ازدواج‌های غیررسمی و روابط نامشروع
ازدواج و روابط نامشروع یکی از پیامدهای اقامت لهستانی‌ها در ایران بود که در پاره‌ای مواقع با هم‌وطنان خود یا سربازان متفق انجام می‌گرفت؛ حتی برخی از دوشیزگان لهستانی در کانون توجه مردان ایرانی، اعم از مسلمان یا غیرمسلمان، قرار می‌گرفتند و پذیرش این موضوع برای بیشترِ خانواده‌های ایرانی دشوار بود؛ چون آنها به ازدواج به سبک اسلامی‌ایرانی اعتقاد داشتند. بنابراین به‌ علت آمیزش و ازدواج‌های غیررسمی و مخفیانه، در شناسایی هویت فرزندان تولدیافته مشکلاتی ایجاد شد.
سایر معضلات اجتماعی
صدور کارت هویت تنها برای ازدواج ضرورت نداشت و بروز پاره‌ای از رفتارها و ناهنجاری‌ها، برای جامعه میزبان و حتی برخی از مهاجران لهستانی، مشکلات فراوانی ایجاد کرده بود. به گزارش اسناد، برخی از این میهمانان ناخوانده اقدام به سرقت می‌کردند. بر اساس گزارش شهربانی، مغازه جواهرفروشی متعلق به یک ایرانی با دستبرد چند نفر از پناهندگان لهستانی روبه‌رو شد و مقادیری جواهر و تعدادی ساعت به ارزش دومیلیون ریال از آن مغازه ربوده شد.
با توجه به جرائمی که برخی از مهاجران لهستانی مرتکب می‌شدند یا حتی در کانون اتهام قرار می‌گرفتند، تشخیص هویت و صدور کارت شناسایی برای آنها الزامی بود تا از هرگونه سوءاستفاده در این زمینه جلوگیری شود. برخی از زنان لهستانی نیز با سوء‌استفاده از عقاید خرافی ایرانیان، برای گذران زندگی خود، به شغل رمالی روی آورده بودند.
علاوه‌بر جرائد داخلی، جرائد خارجی نیز برخی از اعمال مهاجران لهستانی را مغایر با اصول اخلاقی می‌دانستند. یکی از اتحادیه‌های جرائد آمریکای شمالی موسوم به جیمز آلدریج در ۱۹مارس۱۹۴۴م/۲۹اسفند۱۳۲۲ش، مهاجران لهستانی ایران را به سوء‌استفاده متهم و خبری با این محتوا منتشر کرد: «وضعیت رقت‌بار اطفال گرسنه، آمریکایی‌ها را برآن داشت تا مقداری شیرخشک از مسئولین لهستانی برای این اطفال درخواست کنند؛ زیرا انبارهای آنان مملو از شیر خشک بود. اما لهستانی‌ها از پذیرش آن خودداری نمودند و مقداری از اغذیه و شیرخشک را در بازار آزاد به فروش رساندند. علاوه بر آن به خریدوفروش طلا و جواهرات نیز مبادرت ورزیدند؛ البته نه به قیمت واقعی بلکه طلا را به قیمت کمی خریداری می‌کردند و مجدداً‌َّ در فروش آن سود خوبی به دست می‌آوردند»
نقش مهاجران لهستانی در روشنگری اذهان مردم ایران
لهستانی‌ها در مدت کوتاه اقامت خود در ایران، فعالیت‌های فرهنگی بسیاری داشتند و با نشر هشت روزنامه، باعث روشنگری و آگاهی‌بخشی افرادی شدند که به دانستن اخبار بدون سانسور از جهان پیرامون خود علاقه‌مند بودند.
نشریاتی که لهستانی‌ها در ایران منتشر می‌کردند عبارت بودند از: نوول اروپ به معنای اروپای جدید که این نشریه فرانسوی‌زبان در واقع منبع سرویس اطلاعات سفارت لهستان در تهران بود. ناژپرزی یاشیل به معنای دوست ما؛ این هفته‌نامه محتوای مذهبی داشت. پولاک و ایرانی به معنای لهستانی در ایران که این هفته‌نامه در اصل، کانون آگهی وزارت کار و امور اجتماعی لهستان بود. ژیارنکو پراوستاون به معنای با نسل ارتدکس که این نشریه محتوای مذهبی داشت و مخصوص کشیش‌های ارتدکس لهستانی مقیم ایران بود. ‌ نشریه زف به معنای صدا محتوای آموزشی و فرهنگی داشت و برای اتباع لهستانی به‌صورت هفتگی در تهران منتشر می‌شد.

اقدامات فرهنگی لهستانی‌ها تنها به نشر روزنامه محدود نمی‌شد و در بین لهستانی‌ها، افراد صاحب‌نظری بودند که با به دست آوردن آرامش نسبی فکری، به برگزاری سخنرانی‌های علمی در مراکز فرهنگی ایران اقدام کردند. اظهار علاقه و پیگیری‌های استادان و دانشمندان لهستانی توجه مقام‌های علمی ایران را نیز جلب کرد؛ برای مثال به درخواست دکتر قاسم‌زاده رئیس دانشکده حقوق، جلسه‌ای در دانشگاه تهران تشکیل شد و تعاملات مؤثری در این راستا انجام گرفت. ثمره این تعاملات تأسیس انجمن مطالعات ایران و نگارش سه جلد کتاب مطالعات ایرانی بود. در این اثر، چهره‌های درخشان و فعال ادبی معاصر، همچون میرزاده عشقی، ملک‌الشعراء بهار و نیمایوشیج به ادبیات لهستان معرفی شدند؛ همچنین برخی از واژگان فارسی در ادبیات لهستانی نفوذ یافت.
در کنار انواع معضلات و ناهنجارهای اجتماعی که ورود پناهجویان لهستانی در شهری مانند اصفهان به بار آورد، لهستانی‌ها در مدت کوتاه اقامت خود در ایران، فعالیت‌های فرهنگی بسیاری داشتند و با نشر هشت روزنامه، باعث روشنگری و آگاهی‌بخشی افرادی شدند که به دانستن اخبار بدون سانسور از جهان پیرامون خود علاقه‌مند بودند
فعالیت‌های انجمن مطالعات ایران‌شناسی برای علاقه‌مندان به زبان و ادبیات فارسی بستری فراهم کرد. آدام مسکویچ شاعر لهستانی، با الهام از زبان و ادبیات فارسی اثری ارزنده به نام «اهریمن و اهورامزدا» به رشته تحریر درآورد. او زبان و ادبیات فارسی نیز آموزش می‌داد. از دیگر رویکردهای انجمن مطالعات ایران‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی روز در ایران بود و تاکنون ادامه دارد.
با حضور لهستانی‌ها در ایران، رفته‌رفته بازار کنسرت‌های موسیقی و تئاتر لهستانی رونق یافت. هنرپیشگان لهستانی به اجرای نمایش و اکران چند فیلم سینمایی، ازجمله فیلم «عشق»، مبادرت ورزیدند. رادیو ایران نیز در هفته دو بار، برنامه‌ای ویژه با همکاری گروهی از مهاجران لهستانی اجرا می‌کرد.
نقش مهاجران لهستانی در اشاعه فرهنگی میان دو ملت
از پیامدهای عمده مهاجرت، تعامل فرهنگی با ملت‌های مختلف است. پذیرش فرهنگ‌های گوناگون به وسیله مهاجران و ساکنان بومی نخست با مقاومت و واکنش‌های منفی همراه است؛ اما به‌تدریج به دادوستد فرهنگی تبدیل می‌شود و از تبادل آنها فرهنگ‌ متعالی‌تری به وجود می‌آید. کوچ اجباری لهستانی‌ها به ایران نیز اثرهای دوسویه‌ای به جا گذاشت و در مواقعی این تعامل به اشاعه فرهنگی به شیوه مذکور منجر شد. در سایه چنین تعاملاتی بود که در مورخ ۲۱/۴/۱۳۲۲، روزنامه Aftontidningen چاپ استکهلم مقاله‌ای منتشر کرد و درآن درباره مهمان‌نوازی ایرانی‌ها به مهاجران لهستانی چنین نوشت: «امروز یک کشور اسلامی آداب بزرگ‌منشی را از خود بروز می‌دهد و آن ایران است.»
جنگ‌جهانی‌دوم با تمام پیامدهای ناگواری که از خود به جا گذاشت، موفق شد میان دو ملت‌ ایران و لهستان تعامل‌های بیشتری ایجاد کند. این تعامل‌ها باعث شد بانوان ایرانی از پوشش و پیرایش بانوان لهستانی ﺗﺄثیر پذیرند. لباس و کلاه فرنگی دختران لهستانی آنچنان برای جوان‌ها و نوجوان‌های اصفهانی جذابیت داشت که به گفته برخی از آنها این نوع پوشش، بخشی از خاطرات گذشته آنها را تشکیل می‌دهد.
کودکان لهستانی در کنار آموزش الفبای ملی و زبان مادری خود، الفبای فارسی را نیز با جدیّت فراگرفتند. مهاجران لهستانی از شهر اصفهان در حکم مأمنی یاد می‌کنند که زخم غربت و آوارگی آنها را مرهم نهاد و مردم اصفهان نیز یاد و خاطره آن روزها را هنوز زنده نگاه داشته‌اند. در واقع، پناهندگان لهستانی، اصفهان را شهر خود می‌پنداشتند و با توجه به‌این باور، چندین نمایش‌نامه با مضمون «لهستانی‌های مهاجر در اصفهان» نوشته و اجرا شد.
نتیجه
– مهاجرت لهستانی‌ها به ایران وضعیت معیشت و بهداشت ساکنان اصفهان را دشوار کرد.
– بتدریج ارتباط دوسویه‌ای میان لهستانی‌ها و ایرانیان برقرار شد و مهاجران لهستانی موفق شدند بر پوشاک و پیرایش و تفریح مردم اصفهان تأثیر گذارند.
– پناهندگان لهستانی در معرفی و انتقال فرهنگ و هنر ایرانی به لهستان نقش مهمی ایفا کردند.
– در میان مهاجران لهستانی ساکن در ایران، چهره‌های شاخصی وجود داشتند که جذب جامعه علمی‌فرهنگی ایران شدند. آنها با تشکیل انجمن مطالعات ایرانی، به پژوهش و چاپ نشریه‌ها و مقاله‌هایی در حوزه‌های مختلف ادبی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران اقدام کردند.
– نتایج‌ این پژوهش نشان داد بنیان‌گذاری و فعالیت مرکز مطالعات ایرانی توسط مهاجران لهستانی چنان ریشه‌های فرهنگی‌اجتماعی غنی داشت که با وجود خروج آنها از ایران، کرسی‌های ایران‌شناسی در شهر ورشو همچنان به فعالیت خود ادامه دادند.

پی‌نوشت
[۱] «افغانستانی‌ها در ایران و پاکستان: آمار مهاجرت و بازگشت»، رصدخانه مهاجرت ایران، تیرماه ۱۴۰۲
[۲] معصومه گودرزی بروجردی و همکاران، «بررسی مناسبات اجتماعی‌فرهنگی مهاجران لهستانی با ایرانیان؛ نمونه‌پژوهی شهر اصفهان (۱۳۲۱تا۱۳۲۴ش/۱۹۴۲تا۱۹۴۵م)»، پژوهش‌های تاریخی، دوره۱۱، شماره۲، شماره پیاپی ۴۲، تیر ۱۳۹۸، صص ۱-۱۴.

همچنین ببینید

دستگیری شکارچیان غیر مجاز در ارتفاعات زرین کوه دریاچه «تار دماوند»

فرمانده یگان و رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان دماوند از دستگیری شکارچیان غیرمجاز قبل از اقدام به شکار در ارتفاعات ۳۸۰۰ متری زرین کوه دریاچه تار خبر داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *