حوادث رکنا: مرد جوان که همسرش را به خاطر رابطه با پنهانی با مرد همسایه کشته و سه ماه با دروغ پردازی پلیس را گمراه کرده بود پای میز محاکمه ایستاد.
با این شکایت تلاش پلیس برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد. ماموران در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از همسر مهتاب پرداختند.
این مرد گفت :مدتی بود همسرم با مرد جوانی به نام نوید که همسایه طبقه سوم ماست رابطه پنهانی دارد. من چند بار به او تذکر دادم و حتی این ماجرا را به پدر و مادرش هم گفتم .اما آخرین بار همسرم همراه مرد غریبه به ترکیه فرار و من و فرزندم را رها کرد.
اظهارات ضد و نقیض این مرد شک پلیس را برانگیخت و وی به عنوان تنها مظنون بازداشت شد.
مجید وقتی در بن بست اطلاعاتی گرفتار شد پس از سه ماه لب به اعتراف گشود و پرده از قتل همسر او برداشت.
وی گفت :همسرم را کشتم و جسد را در حمام خانهام در شهرک ولیعصر مثله کرده و سپس آن را به بیابانهای پاکدشت رها کردم.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود بقایای جسد کشف و مجید در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه پدر مهتاب روبه روی قضات ایستاد و برای دامادش درخواست قصاص را مطرح کرد.
وی گفت: دخترم اگر مشکل اخلاقی داشت خودش به دادگاه رفته، مهریهاش را بخشیده و تقاضای طلاق داده بود. دامادم میتوانست او را طلاق دهد اما به فجیعترین شکل ممکن او را به قتل رساند .دامادم همیشه همیشه دوستهای مجردش را به خانه میآورد و دخترم و دامادم بر سر بساط مشروب و قلیان با هم درگیر بودند. دخترم از ادامه این زندگی دلزده شده بود. اما دامادم او را طلاق نداد و او را کشت. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و تقاضای قصاص دارم.
در این میان قاضی حسنزاده، پدر و مادر قربانی را دعوت به صلح و سازش کرد و از آنها خواست تا به خاطر نوه شان از قصاص گذشت کنند.
اما پدر قربانی گفت :دامادم 3 ماه ما را بازی داد و به دروغ گفت دخترم به ترکیه فرار کرده است.او حتی یک نفر را اجیر کرد تا از ارومیه با من تماس بگیرد و بگوید مهتاب همراه چهار مرد غریبه از مرز ایران خارج شده است. او سه ماه در خانهام ماند و به ما دروغ گفت: به همین خاطر نمیتوانم او را ببخشم.
سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و اتهام قتل را پذیرفت.
وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: مدتی بود به رابطه پنهانی همسرم با یک مرد غریبه پی برده بودم. تا اینکه یک روز در محل کار پایم آسیب دید و به خانه برگشتم .همان موقع صدای همسرم را از خانه همسایه طبقه سوم که مردی به نام نوید بود شنیدم .میخواستم مقابل در بروم اما چون پایم آسیب دیده بود ترسیدم نتوانم از خودم دفاع کنم. به همین خاطر به خانه پدر زنم رفتم و ماجرا را به آنها گفتم حتی وقتی مهتاب به خانه پدرش آمد مادرش با او دعوا کرد .اما زنم میگفت دیگر مرا دوست ندارد و نمیخواهد به این زندگی ادامه دهد. اما من او را بخشیدم و به او فرصت دادم.
وی ادامه : تا اینکه یک روز متوجه شدم بار دیگر تلفنی با نوید صحبت میکند. وقتی به او اعتراض کردم با بیاعتنایی جوابم را داد و گفت دیگر علاقهای به ادامه این زندگی ندارد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم او را کشتم. سپس جسد مثله او را به بیابانهای اطراف پاکدشت بردم و آنجا رها کردم .من سه شب به آنجا میرفتم و به جسد سر میزدم اما آخرین بار متوجه شدم اثری از جسد نیست. باور کنید من همسرم را دوست داشتم و رفتارهای همسرم باعث شد تا دست به این قتل بزنم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند. همچنین در ادامه نوید به اتهام رابطه پنهانی با قربانی پشت درهای بسته و غیر علنی محاکمه و به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.