ماجرا با صدای زنی آغاز شد که میگوید: «این آقا، در اتوبوس رو بسته نمیذاره …
بیشتر بخوانید »معمای قتل پرابهام میبد
امیررضا بعدازظهر روز حادثه از خانه خارج میشود تا با دوستش بیرون برود. ما سمت شهرک فجر زندگی میکنیم. همین شهرکی که الان مردم به خاطر خون بیگناه برادرزادهام در آنجا تجمع کردند. مردم تجمع کردند که جلوی اتفاقات بعدی را بگیرند. امیررضا و دوستش آن روز وقتی از ایستگاههای بین راهی چایخانه که در بلوار خرمشهر قرار داشته، خارج میشوند تا به سمت موتورشان بروند. ناگهان یکی، دو موتور خلاف جهت خیابان به سمت امیررضا و دوستش میآیند و با زنجیر و چاقو به آنها حمله میکنند و به قصد کشت این دو را میزنند.
بیشتر بخوانید »
حوادث پلاس مروری بر اخبار روز حوادث











